ستار با نام اصلی عبدالحسن ستارپور در ۲۸ آبان ماه ۱۳۲۸ در تهران متولد شد. دوران کودکی و نوجوانی خود را در شهباز تهران گذراند. ستار تحصیلات خود را در دبستان و دبیرستان اقبال به اتمام رساند و مدرک کارشناسی را در رشتهٔ اقتصاد سیاسی بینالمللی از دانشگاه علامه طباطبایی گرفت ، او به زمینههای مختلف هنری و ورزشی بهخصوص فوتبال علاقهمند بود و در تیمهای فوتبال بازی میکرد. حتی بعدها در جوانی و میانسالی نیز علاقهمند و پیگیر فوتبال بوده و کاپیتان تیم فوتبال هنرمندان نیز گردید.
استعداد ستار و مهارت او در موسیقی سنتی و پاپ ایرانی به او کمک کرد تا به یکی از محبوبترین چهرههای موسیقی ایران تبدبل شود. محبوبیت ستار در سن ۲۲ سالگی با خواندن ترانهٔ خانهبهدوش که بر اساس سریال خانهبهدوش (مراد برقی) به کارگردانی و بازیگری پرویز کاردان بود آغاز گشت. بعدها ستار ترانههای بسیاری از برنامههای رادیویی و تلویزیونی را خواند و جزء خوانندگان دودمان پهلوی گشت. ستار، گوگوش، هایده و مهستی از جمله نخستین خوانندگانی بودند که پیش از انقلاب ۱۳۵۷ بهطور رسمی از سوی دولت پادشاهی برای اجرای برنامه به کشورهای دیگر فرستاده شدند و بعد از آن حمیرا نیز به آنها پیوست. در طول تمام مدت انقلاب و تاکنون، ستار تنها خوانندهٔ ایرانی است که هنوز به دربارها و جشنهای رسمی دولتهای دیگر دعوت میشود. ستار اولین خوانندهٔ ایرانی بود که با خوانندگان کشورهای دیگر در یک سالن برنامه اجرا کرد که از مهمترین این برنامهها، میتوان به کنسرت ستار با گروه بانی ام در دههٔ هشتاد و در شهر لندن اشاره نمود. از دیگر فعالیتهای بینالمللی ستار، ضبط یک آلبوم با خوانندهٔ اسرائیلی عیدان رایخل است.
گوش بده بانی شده باز تازه ترین ترانمو
فکر تو یادم می یاره شعرای عاشقانمو
تازه گلامون پرپر رو ابن
ساده دلامون رو نمد می خوابن
می ترسم آخر به خدا پای تو بمیرم
می ترسم از امروز و فردای تو بمیرم
عمر ابد اگه می خوام واسه خودم نیست
می خوام نمیرم که یه روز جای تو بمیرم
ای زمین خشک و تشنه ای که در تو ریشه دارم
ای همه دارو ندارم از غم تو سوگوارم
خاک تنهاو صبورم با تو اما ماندگارم
لحظه های انتظارو چون نفسهام میشمارم
من از تکرار حرف عاشقانه
من از گریان شدن با هر بهانه
سکوت کوچه را در هم شکستن
آهای مستای عاشق چه حالی داره مستی
چه حالی داره وقتی کسی رو می پرستی
بوی موهات زیر بارون
بوی گندم زار نمناک
بوی سبزه زار خیس
بوی خیس تنِ خاک
این آخرین تلاشمه، واسه بدست آوردنت
باور کن این قلبو نرو، این التماس آخره
چقدر می خوای تو بشکنی غرور این شکسته رو
هر چی می خوای بگی بگو، اما نگو بهم برو