غمش در نهانخانه دل نشیند
بنازی که لیلی بمحمل نشیند
بدنبال محمل چنان زار گریم
که از گریه ام ناقه در گل نشیند
خلد گر بپا خاری آسان برآرم
چه سازم بخاری که در دل نشیند
پی ناقه اش رفتم آهسته ترسم
غباری بدامان محمل نشیند
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند
عجب نیست خندد اگر گل بسروی
که در این چمن پای در گل نشیند
بنازم به بزم محبت که آنجا
گدائی به شاه مقابل نشیند
خدا ای دل همان محبوب من
آری به اتفاق جهان می توان گرفت
ای دوست
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
آری به اتفاق جهان می توان گرفت
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
آری به اتفاق جهان می توان گرفت
افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع
شکر خدا که سر دلش
در زبان، گرفت
می خواست گل که دم زند
از رنگ و بوی دوست
از غیرت صبا
نفسش در دهان گرفت
ها ای دوست
زین آتش نهفته
که در سینه من است
خورشید شعله ای است
که در آسمان گرفت
زین آتش نهفته
که در سینه من است
خورشید شعله ای است
که در آسمان گرفت
آسوده بر کنار چو پرگار می شدم
دوران، چو نقطه
عاقبتم در میان گرفت
امان
آنروز شوق ساغر می خرمنم بسوخت
کآتش ز عکس عارض
ساقی در آن گرفت
آخ
دانلود اهنگ حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت از محمدرضا شجریان[320]
دانلود اهنگ حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت از محمدرضا شجریان[128]
در نظربازی ما بیخبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست
ماه و خورشید همین آینه میگردانند
عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
آه اگر خرقه پشمین به گرو نستانند
وصل خورشید به شبپره اعمی نرسد
که در آن آینه صاحب نظران حیرانند
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
عشقبازان چنین مستحق هجرانند
مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار
ور نه مستوری و مستی همه کس نتوانند
گر به نزهتگه ارواح برد بوی تو باد
عقل و جان گوهر هستی به نثار افشانند
زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد
دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند
گر شوند آگه از اندیشه ما مغبچگان
بعد از این خرقه صوفی به گرو نستانند
دانلود اهنگ عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی عشق داند که در این دایره سرگردانند از محمدرضا شجریان [320]
دانلود اهنگ عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی عشق داند که در این دایره سرگردانند از محمدرضا شجریان [128]
اهنگ ترک عشق شاهد استاد محمد رضا شجریان که یکی از ماندگار ترین اهنگ های ایشان است امیدوارم از این اهنگ لذت ببرید
شیخم به طنز گفت: حرام است، مِی، مَخور
گفتم به چشم، گوش به هر خَر نمیکنم
(حافظ)
من ترک عشق بازی و ساغر نمی کنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمی کنم
باغ بهشت و سایه طوبی و قصر حور
با خاک کوی دوست برابر نمی کنم
تلقین درس اهل نظر یک اشارت است
کردم اشارتی و مکرر نمی کنم
هرگز نمی شود ز سر خود خبر مرا
تا در میان میکده سر بر نمی کنم
شیخم به طنز گفت حرام است می، مخور
گفتم به چشم، گوش به هر خر نمی کنم
پیر مغان حکایت معقول می کند
معذورم ار محال تو باور نمی کنم
این تقویَم بس است که چون زاهدان شهر
ناز و کرشمه بر سر منبر نمی کنم
ناصح به طعنه گفت برو ترک عشق کن
محتاج جنگ نیست برادر نمی کنم
حافظ جناب پیر مغان مأمن وفاست
من ترک خاک بوسی این در نمی کنم
چندان که گفتم غم با طبیبان
درمان نکردند مسکین غریبان
آن گل که هر دم در دست بادست
گو شرم بادش از عندلیبان
ما درد پنهان با یار گفتیم
نتوان نهفتن درد از طبیبان
یا رب امان ده تا بازبیند
چشم محبان روی حبیبان
درج محبت بر مهر خود نیست
یا رب مبادا کام رقیبان
حافظ نگشتی رسوای گیتی
گر میشنیدی پند ادیبان
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت
صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
رهروی باید جهان سوزی نه خامی بیغمی
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی
خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم
کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی
گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق
کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی
جزای آن که نگفتیم شکر روز وصال
شب فراق نخفتیم لاجرم ز خیال
بدار یک نفس ای قائد این زمام جمال
که دیده سیر نمیگردد از نظر به جمال
دگر به گوش فراموش عهد سنگین دل
پیام ما که رساند مگر نسیم شمال
به تیغ هندی دشمن قتال مینکند
چنان که دوست به شمشیر غمزه قتال
جماعتی که نظر را حرام میگویند
نظر حرام بکردند و خون خلق حلال
عجب فتادن مرد است در کمند غزال
تو بر کنار فراتی ندانی این معنی
به راه بادیه دانند قدر آب زلال
اگر مراد نصیحت کنان ما این است
که ترک دوست بگویم تصوریست محال
به خاک پای تو داند که تا سرم نرود
ز سر به در نرود همچنان امید وصال
حدیث عشق چه حاجت که بر زبان آری
به آب دیده خونین نبشته صورت حال
سخن دراز کشیدیم و همچنان باقیست
که ذکر دوست نیارد به هیچ گونه ملال
به ناله کار میسر نمیشود سعدی
ولیک ناله بیچارگان خوش است بنال
خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
به هر درش که بخوانند بی خبر نرود
سواد دیدۀ غم دیده ام به اشک مشوی
که نقش خال توام هرگز از نظر نرود
دلا مباش چنین هرزه گرد و هر جایی
که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود
مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
که آبروی شریعت
که آبروی شریعت بدین قدر نرود
سیاه نامه تر از خود کسی نمیبینم
چگونه چون قلمم دود دل به سر نرود
تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت به در نرود
بیار باده و اول به دست حافظ ده
به شرط آنکه ز مجلس سخن به در نرود
بیار باده و اول به دست حافظ ده
به شرط آنکه ز مجلس سخن به در نرود
مـرا چشمی ست خون افشان
زِ دست آن کمــان اَبرو!
جهان بس فتنه خواهد ديد! از آن چشم و از آن ابرو
جهــان بس فتنه خواهد ديد!! از آن چشـم و از آن ابـرو
غُلام چشم آن تُرکم که در خواب خوش مستی
نگارين گُلشنش روی استُ، مِشکين سايبان ابرو
تو کافر دل نميبندی، نقاب زلُف و ميترســم
که مِحرابــم بگرداند! خَــم آن دل ستان ابـرو
اگر چه مرغ زيرک بود، حافظ در هوا داری
به تير غَمزه صيـدش کرد!! چشــم آن کمان ابـرو
غُلام چشم آن تُرکم، که در خواب خوش مستی
نگارين گُلشنش روی استُ، مِشکين سايبان ابرو
مرا عاشقی شیدا
فارغ از دنیا
توکردی تو کردی
مرا عاقبت رسوا
مست و بی پروا
آهنگ ساقی بیا استاد شجریان – کلیک کنید
تو کردی تو کردی
نداند کس جانا ، چه کردی
چه ها کردی با ما چه کردی
دو چشمم را دریا
درافشان گوهرزا
تو کردی تو کردی
روان از چشم ما
گهرها دریاها
تو کردی تو کردی
آهنگ مرا چشمیست خون افشان محمدرضاشجریان – کلیک کنید
نه یک دم از جورت فغان کردم
نه دستی سوی آسمان کردم
منم اکنون چو خاک راهی
غباری درشام سیاهی
اگر مهری رخشد تو آن مهری
اگر ماهی تابد تو آن ماهی
اگر هستی پاید تو هستی
اگر بودی باید تو بودی
بی لطف و صفا باشد به خدا ، بی تو هستی ها
آهنگ زاهد ظاهرپرست محمدرضا شجریان – کلیک کنید
از دیدارت از رخسارت
ای جان بینم سرمستی ها
شمیم روح افزایی
مشکی عودی
منیر بزم و آرایی
چنگی رودی
چنگی رودی